جوانان را در يابيد!

نويسنده:محمود اکبري

جواني بهار عمر و جوان بهترين و مفيدترين قشر جامعه است.جوانان قشر متحرک، فعال و پرشور و نشاط جامعه را تشکيل مي‏دهند.آن‏ها با استعدادهاي فراوان نشاط بسيار راه‏هاي سخت و ناهموارپيشرفت را مي ‏پيمايند و زمام فرداي جامعه را به دست مي‏گيرند.بدين جهت تمام نظام‏ها و حکومت‏ها روي اين قشر عظيم سرمايه گذاري ‏مي‏کنند. در اين راستا انبياء و معصومان نيز توجه ويژه‏اي به ‏جوانان داشته ‏اند. در اين نوشتار پرتوي از سخنان و سيره امام ‏صادق(علیه السلام) را در زمينه مربوط به جوانان مطرح می نماييم.
الف- جوانان و دين شناسي
يکي از علل فاصله گرفتن جوانان از دين و مسايل مذهبي نا آگاهي ‏آن‏ها از دين است. جوانان چون بصيرت و آگاهي کافي از دين ‏ندارند، تحت تاثير تبليغات سوء دشمنان قرار مي‏گيرند. امام ‏صادق(علیه السلام) به بشير فرمود:
«لاخير في من لا يتفقه من اصحابنا يا بشير ان الرجل منکم اذا لم‏يستغن بفقهه احتاج اليهم فاذا احتاج اليهم ادخلوه في باب‏ضلالتهم و هو يعلم‏» (1) ; خيري نيست در آن گروه از اصحاب ما که ‏تفقه در دين نمي‏کنند. اي بشير! اگر يکي از شما به مسايل ديني ‏اش ‏آشنا نباشد به ديگران محتاج مي‏شود و زماني که به آن‏ها نيازمندشد آن‏ها ناخواسته او را در وادي گمراهي خود وارد مي‏سازند.
در اين زمان که همه ابزارها و راه‏هاي انحراف فکري از سوي ‏دشمنان دين مهياست از رسانه ‏هاي صوتي و تصويري گرفته تامطبوعات و کتاب‏هاي انحرافي و... جوانان با طوفاني از تهاجم ‏فرهنگي مواجه ‏اند و اگر آمادگي‏هاي لازم ديني را نداشته باشند دربرابر شبهات و القائات فکري مکاتب و فلسفه ‏هاي مختلف تسليم ‏مي‏شوند. امام صادق(علیه السلام) عنايت ويژه‏اي به بصيرت و بينش ديني‏ جوانان داشت. آن حضرت فرمود: «لواتيت‏بشاب من شباب الشيعه لايتفقه لادبته‏»; اگر به جواني از جوانان شيعه برخورد کنم که دردين تفقه نمي‏کند او را تاءديب خواهم کرد.
نيز فرمود: «العامل علي غير بصيره کالسائر علي غيرالطريق و لايزيده سرعه السير من الطريق الا بعدا» (2) کسي که بدون آگاهي ‏و بينش به دين عمل مي‏کند همانند کسي است که از بيراهه مي‏رود وتند روي او جز دوري از راه نمي‏افزايد.
نيز فرمود: «انظر لکل من لا يفيدک منفعه في دينک فلا تعتدن به ولا ترغبن في صحبته فان کل ماسوي الله تبارک و تعالي مضمحل وخيم‏عاقبته‏»; هرکسي که مفيد به حال دين تو نيست ‏به او اعتنا مکن وعلاقه‏اي به رقابت ‏با او نشان مده. هر آن‏چه غير الهي است نابودشدني است و عاقبت ناخوشايندي خواهد داشت. (3)
نيز فرمود:
«بادروا احداثکم بالحديث قبل ان يسبقکم اليهم المرجئه‏» (4) نوجوانان را با حديث و فرهنگ اهل‏بيت عليهم السلام آشنا کنيد;قبل از آن که مرجئه (5) بر شما سبقت ‏بگيرند.
فضيل بن يسار مي‏گويد: امام صادق(علیه السلام) به شيعيان فرمود:
«احذرو علي شبابکم الغلاه لا يفسدو هم فان الغلاه شر خلق يصغرون‏عظمه الله و يدعون الربوبيه لعبادالله و الله ان الغلاه (6) لشر من اليهود و النصاري والمجوس‏»;جوانانتان را از غلات ‏برحذر داريد.مبادا آن‏ها را فاسد کنند. غلات بدترين خلق خداهستند. آن‏ها عظمت ‏خدا را کوچک به حساب مي‏آورند و ربوبيت رابراي ‏بندگان نيز اعتقاد دارند. به خدا قسم! غلات از يهود، نصاري ومجوس بدترند.
امام صادق(علیه السلام) به يکي از يارانش فرمود:
«يابن جندب! بلغ معاشر شيعتنا و قل لهم: لا تذهبن بکم المذاهب،فوالله لا تنال و لا يتنا الا بالورع و الاجتهاد في الدنيا و موساه‏الاخوان في‏الله‏» (7) ; اي پسرجندب! به شيعيان ما بگو: مواظب ‏باشيد فرقه ‏ها و گروه‏ها شما را منحرف نسازند. به خدا سوگند! هيچ‏کس به جرگه ولايت ما در نمي‏آيد، مگر با رعايت پارسايي و تلاش دردنيا و همياري با برادران ديني.
ب- جوانان و آموزش
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«لست احب ان اري الشاب منکم الا غاديا في حالين: اما عالما اومتعلما» (8) ; دوست ندارم يکي از شما جوانان را ببينم; مگر دريکي از دو حال: يا دانا يا در حال يادگيري و دانش اندوزي.
ج- جوانان و ادب آموزي
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«ليس منا من لم يوقر کبيرنا و لم يرحم صغيرنا» (9) ; از مانيست کسي که به بزرگترها احترام و به کوچکترها رحم نکند.
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که هرگزامام حسين(علیه السلام) جلوتر ازامام حسن(علیه السلام) حرکت نمي‏کرد و اگر آن دو باهم بودند هرگز امام ‏حسين(علیه السلام) جلوتر از امام حسن(علیه السلام) سخن نمي‏گفت. (10)
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«جاء رجلان الي النبي شيخا و شابا فتکلم الشاب قبل الشيخ فقال‏النبي الکبير الکبير» (11) ; روزي دو نفر که يکي پير و ديگري ‏جوان بود به خدمت پيامبر(ص) مشرف شدند. جوان قبل از پيرمردشروع به سخن کرد. پيامبر(ص) فرمود: بزرگ. بزرگ.
د- جوانان و ازدواج
امام صادق(علیه السلام) درباره ازدواج فرمود:
«من تزوج احرز نصف دينه فليتق الله في‏النصف الاخر» (12) ; کسي‏که ازدواج کند نيمي از دين خود را به دست آورده است. پس بايددر مورد نصف ديگر از خدا بترسد. نيز فرمود:
«رکعتان يصليهماالمتزوج افضل من سبعين رکعه يصليهااعزب‏» (13) ; دو رکعت نمازي که متاءهل مي‏خواند برتر است ازهفتاد رکعت نمازي که مجرد مي‏خواند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: شخصي نزد پدرم آمد و از او سؤال کرد:
فلاني! زن داري يانه؟او گفت: خير. پدرم فرمود: فلاني! اگر خدادنيا و آنچه که در دنيا است ‏به من بدهد و بگويد يک شب بي‏زن ‏باش، قبول نمي‏کنم. (14) علي بن رعاب مي‏گويد: زراره به خدمت امام صادق(علیه السلام) رسيد. حضرت ازاو سؤال کرد. اي زراره! آيا ازدواج کرده‏اي؟ زراره پاسخ داد:خير. حضرت فرمود: چه عاملي موجب ترک ازدواج شما شده است؟ زراره ‏عرض کرد: من نمي‏دانم ازدواج با اين‏ها (مخالفين) خوب است ‏ياخير؟ حضرت فرمود: پس چگونه صبر مي‏کني و خود را حفظ مي‏کني بااين که جوان هستي؟ زراره عرض کرد: کنيز مي‏خرم. حضرت فرمود: چگونه نکاح با کنيزان را خوب مي‏داني؟ زراره عرض کرد: اگر مشکلي ‏با آن‏ها داشته باشم آن‏ها را مي‏فروشم. حضرت فرمود: از اين جهت ‏از تو سؤال نمي‏کنم. سؤال من اين است که چگونه آن‏ها را براي خودخوب مي‏داني با اين که آن‏ها نيز از مخالفين هستند؟ زراره فرمود: آيا امر مي‏فرماييد ازدواج کنم؟ فرمود: اين مساله به اختيارشماست. (15)
ه- جوانان و تقوا
يکي از خطراتي که جوانان را تهديد مي‏کند هوسراني و بي‏بندوباري‏است و تقوا مي‏تواند سدي در برابر هوس‏ها باشد. لذا امام صادق(ع)فرمود:
«يامعشر الاحداث! اتقواالله‏» اي گروه جوانان! از خدابترسيد. (16) نيز فرمود: «لاينبغي للمؤمن ان يجلس مجلسا يعصي‏الله فيه و لا يقدر علي تغييره‏» (17) ; سزاوار نيست‏براي مؤمن‏که در مجلسي بنشيند که در آن معصيت مي‏شود و نمي‏تواند جلوي آن‏را بگيرد.
و- جوانان و قرآن
يکي از عواملي که مي‏تواند جوانان را از انحرافات گوناگون حفظ نمايد ارتباط و انس با قرآن است. امام صادق(علیه السلام) در اين باره ‏فرمود: «من قرء القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه ودمه‏» (18) ; جوان مومني که به قرائت قرآن بپردازد قرآن باگوشت و خونش در مي‏آميزد.
ز- جوانان و نماز
يکي از عوامل بازدارنده جوانان از هوس‏ها و آلودگي‏ها نماز است.
نماز در کلمات و سيره امام صادق(علیه السلام) جايگاه خاصي دارد. روايات ‏نقل شده از آن حضرت در باره نماز به اندازه يک کتاب قطورمي‏باشد. در اين جا فقط به يک روايت ‏بسنده مي‏کنيم. امام صادق(ع)فرمود: «اول ما يحاسب به العبد الصلاه فاءن قبلت قبل سائر علمه‏و ان ردت رد سائر علمه‏» (19) ; اولين عملي که در قيامت موردمحاسبه قرار مي‏گيرد نماز است. اگر نماز قبول شود ساير اعمال ‏قبول مي‏شود و اگر نماز رد شود ساير اعمال نيز رد خواهد شد.
ح ارتباط با جوانان
امام صادق(علیه السلام) توجه خاصي در جذب و تربيت جوانان داشتند. هشام‏ جواني بود که محضر امام صادق(علیه السلام) را درک کرد و به شکوفايي علمي ‏رسيد. مفضل ابن عمرو شماري ديگر از جوانان جزو ياران خاص آن‏حضرت بودند. عده ‏اي از اهل کوفه براي امام صادق(علیه السلام) نامه نوشتندو به آن حضرت گفتند: مفضل ابن عمر که يکي از ياران شماست ‏با افراد ناباب و کبوترباز نشست و برخاست مي‏کند و با آن‏ها ارتباط دارد. شايسته است که شما به او دستور فرماييد تا از آنان ‏کناره ‏گيري کند. حضرت نامه ‏اي براي مفضل نوشت و زراره، محمدابن ‏مسلم و ابوبصير را مامور رساندن نامه به مفضل کرد. حضرت در آن‏ نامه از مفضل خواسته بود تا اشياء و وسايل بسياري را براي آن‏حضرت تهيه نموده، به خدمتش ارسال نمايد. مفضل پس از خواندن ‏نامه، نامه رسانان را از محتواي نامه آگاه ساخت. آن‏ها گفتند:براي ما تهيه آن‏ها مقدور نيست. مفضل آن‏ها را به صبحانه دعوت‏کرد. آن‏ها مشغول خوردن صبحانه شدند. مفضل افرادي را به سراغ‏ياران جوان خود فرستاد. آن‏ها به خدمت مفضل رسيدند. مفضل نامه ‏حضرت را به آن‏ها نشان داد. طولي نکشيد که آن‏ها همه آنچه را که ‏امام خواسته بود فراهم ساخته، تقديم مفضل کردند. آن گاه مفضل ‏رو به حاملان نامه کرد و فرمود: آيا شما مي‏خواهيد من اين‏ها رااز خود دور کنم؟ (20)

پي نوشتها:
1.بحارالانوار، ج 1، ص 22; کافي، ج 1، ص‏33.
2.کافي، ج 1، ص‏43; تحف العقول، ص‏269; بحارالانوار، ج 1، ص‏206.
3.ميزان الحکمه، ج 5، ص‏306.
4.اصول کافي، ج‏6، ص‏47; وسايل الشيعه، ج 15، ص‏196; مستدرک،ج 2، ص‏353.
5.مرجئه گروه منحرفي در زمان بني ‏اميه بودند که صرف داشتن ‏اعتقاد را کافي مي‏دانستند و عمل و تکليف را جزو ايمان به حساب‏ نمي ‏آوردند. (ر.ک: عدل الهي، ص‏313; در کتاب الفرق بين الفرق‏آمده است: مرجئه مبلغاني داشتند که مردم را به عقايد مرجئه ‏دعوت مي‏کردند.
6.غلات کساني هستند که در باره حضرت علي(علیه السلام) غلو مي‏کنند و اورا رب مي‏دانند و معتقدند که مصالح جهان به دست او انجام‏مي‏گيرد. آن‏ها براي پنج نفر از ياران آن حضرت چنين ربوبيتي راقائلند. (ر.ک: مجمع البحرين، ص 328.)
7.تحف العقول، ص‏33.
8.بحارالانوار، ج 1، ص‏17.
9.همان، ج 75، ص 138.
10.مشکاه‏الانوار، ص 170.
11.همان، ص 168; ينابيع الحکمه، ج‏3، ص 230.
12.وسايل الشيعه، ج 20، ص‏17.13
13.همان.
14.اخلاق در خانه، ج 1، ص 54.
15.بحارالانوار، ج 72، ص‏166.
16. ميزان الحکمه، ج 4، ص‏273; گفتار فلسفي، (جوان)، ج 1، ص‏66.
17.وسايل الشيعه، ج 11، ص‏503.
18. کافي، ج 4، ص 414; وسايل الشيعه، ج 2، ص 140.
19. وسايل الشيعه، ج‏3، ص 22.
20.معجم رجال الحديث، ج‏19، ص 325.


 

منبع: پایگاه حوزه